اهمیت NPSH و راههای مقابله باپدیده کاویتاسیون
هنگاميكه مايع به درون چشم پروانه ( مجراي ورود به پروانه ) يك پمپ سانتريفيوژ وارد مي شود ، فشارش كاهش مي يابد . اگر فشار مطلق در مقطع چشم پروانه از فشار بخار مايع در همان درجه حرارت كاري پائين تر آيد ، در آن نقطه شروع به جوشيدن كرده و بطور برق آسا تبديل به بخار مي شود . وقتي اين حبابهاي بخار همراه مايع در امتداد پره هاي پروانه بحركت در مي آيند ، فشار رفته رفته افزايش يافته و اين حبابها تركيده و مجدداً به مايع تبديل مي شوند . اين پدپده تشـكيـل و از بيــن رفتــن حـبابـهاي بـخـار اصـطلاحاً كاويــتاسيــون ( حفره زايي ) ناميده مي شود . بطور كلي تشكيل و از بين رفتن تعداد زيادي حباب بر روي يك سطح آزاد ، آنرا در معرض تنش شديد موضعي قرار مي دهد كه به نظر مي رسد بر اثر پدپده خستگي صدمه مي بيند . كاويتاسيون در پمپها اثرات بسيار نامطلوبي دارد كه از آن جمله مي توان به ايحاد سرو صداي غير طبيعي ناشي از ضربات هيدروليكي و ايجاد لرزش در پمپها ، كاهش راندمان پمپ ، نوساني شدن دبي خروجي ، افت فشار در پمپ ، صدمات مكانيكي و خوردگي سايشي بر روي سطوح و قطعات داخلي پمپ از جمله پوسته ، پروانه و آب بندها ، اشاره كرد .
NPSH ( ارتفاع مثبت خالص مكش ) نقش مهم و اساسي را در انتخاب پمپهايي كه درجه حرارت مايع ورودي به آنها بالاست ، ايفا مي كند . در واقع يك سيال زماني تبخير خواهد شدكه فشار آن خيلي كاهش و يا دماي آن خيلي افزايش يابد و NPSH به حداقل ميزان فشاري اطلاق مي گردد كه براي جلوگيري از پديده كاويتاسيون ، مورد نياز است .به منظور ممانعت از بروز پديده كاويتاسيون ، فشار سيستم مي بايست همواره در تمامي مراحل مكش ، ورود به پروانه و تخليه ، بالاتر از فشار بخار مايع در درجه حرارت كاري باشد .
در تمامي پمپهاي سانتريفيوژ مي بايست حداقل فشار مورد نياز در قسمت ورودي پمپ كه براي جلوگيري از تبخير شدن سيال ( كاويتاسيون ) لازم مي باشد ، تعيين گردد كه اين فشار مكش به مشخصات طراحي پمپ بستگي دارد و مقدار آن توسط سازنده بر روي منحني عملكرد پمپ ارائه مي شود كه به آن NPSHR ( ارتفاع مثبت خالص مكش مورد نياز ) گويند . NPSHA ( ارتفاع مثبت خالص مكش موجود ) مقدار فشار مكشي است كه عملاً در سيستم موجود است و مقدار آن تابع شرايط سيستم پمپاژ است كه مي بايست همواره مقدار آن از NPSHR بالاتر باشد .
يك تعريف ساده از NPSHA بصورت رابطه زير بيان مي شود :
NPSHA=Atmospheric Pressure + Static Suction Head + Pressure Head – Vapor Pressure – Losses in the piping, Valves and fittings.
روابط زير نيز براي تبديل فشار به هد سيال مورد استفاده قرار مي گيرند :
– Inches of mercury x 1.133 / s.g.= feet of liquid
– Millimeters of mercury / ( 22.4x s.g. ) = feet of liquid
– Pounds per square Inch x 2.31/ s.g. = feet of liquid
حال به مثالي براي محاسبه NPSHA مي پردازيم :
مفروضات :
1- سيال چگاليده بخار ( Condensate )با دبي 200 gpm و در درجه حرارت (98.8°C) 210 °F
2- هد ( فشار ) استاتيك برابر 3 ft است .
3- فشار اتمسفر برابر 14.7 Psi مي باشد .
4- مخزن در سطح دريا و بصورت باز ( Vent ) در نظر گرفته مي شود .
5- لوله مكش به قطر 3″ و بطول 1 ft و شامل يك زانوئي 90 ° و يك شير كشوئي
( Gate Valve ) مي باشد .
با استفاده از جداول و نمودارهاي مربوطه ؛
– افت ناشي از اصطكاك و زبري جداره يك لوله آهني معادل 8.9 فوت در هر 100 فوت طول لوله مي باشد ( لوله مكش با ظرفيت 200 gpm و قطر 3″ )
– براي افت در زانوئي و شير كشوئي بايد طول معادل از يك لوله مستقيم و نو محاسبه و منظور گردد ، كه نتيجتاً خواهيم داشت :
Hf = ( 1.0+2.62+3.6) x 8.9 ft per 100 ft = 0.64 ft
Hs= 3.0 ft
Pa = Patm + Pgage = 14.7 +0 = 14.7 Psia
s.g.= 0.96 at 210 °F
Pv= 14.1 Psia at 210°F
بنابراين پمپي كه براي اين مثال انتخاب مي شود بايد داراي NPSHR كمتر از 3.8 ft باشد تا از بروز پدپده كاويتاسيون ممانعت بعمل آيد .
به منظور ممانعت از بروز كاويتاسيون بايد يا NPSHA را افزايش داد و يا NPSHR را كاهش داد و براي اين منظور راهكارهاي مختلفي وجود دارد كه از جمله مي توان به موارد ذيل اشاره كرد ؛
1- افزايش سطح سيال در مخزن .
2- بالا بردن مخزن .
3- افزايش فشار مخزن ( استفاده از سيستمهاي بسته / سيستمهاي تحت فشار )
4- قراردادن پمپ داخل گودال ( Pit ) .
5- كاهش افتهاي ناشي از لوله كشي و اتصالات ( كه مي توان با طراحي دقيق سيستم لوله كشي ، بكار بردن حداقل اتصالات ، طراحي مناسب قطر لوله ها و غيره ، افتهاي مربوطه را به حداقل رسانيد . )
6- تزريق مقدار كمي سيال خنك كننده به ورودي پمپ ( به منظور كمتر شدن فشار بخار ، مي توان سيال را از درون يك خنك كننده يا فلاش تانك عبور داد . )
7- عايق بندي مناسب لوله ها .
8- بكار بردن پمپهاي دو مكشه ( كه تا 25% مقدار NPSHR را كاهش مي دهد . )
9- بكار بردن پمپها با سرعت دوراني ( rpm ) پائين تر .
10- بكار بردن پمپها با مجراي ورودي ( چشم ) پروانه بزرگتر .
11- زاويه جريان ورودي به زاويه اي اطلاق مي شود كه تحت آن جريان سيال وارد پروانه مي شود . هر چند اين زاويه بزرگتر باشد بازده بيشتر است و هر چه اين زاويه كوچكتر باشد ، NPSHR پائين تر است . به همين دليل زاويه جريان درجه 17 با حدود 5 تا 7 پره بعنوان يك حد مرزي بين دو محدوده فوق در نظر گرفته مي شود .
12- در هر پمپ هر چه مقدار سرعت مخصوص مكش كمتر باشد ، مقدار NPSHR بالاتر خواهد بود . در موارديكه NPSHR پائين حائر اهميت است ، مقادير سرعت مخصوص مكش بسيار افزايش مي يابد كه به منظور دستيابي به چنين مقادير بالائي زاويه جريان تا كمتر از درجه 10 و تعداد پره هاي پروانه تا حداقل 4 پره كاهش مي يابد .
13- به منظور كاهش بيشتر NPSHR و به تبع آن افزايش بيشتر سرعت مخصوص مكش ، يك پروانه جريان محوري يا يك راه انداز ( Inducer) در جلوي پروانه سانتريفيوژ بكار گرفته مي شود . زاويه جريان اين پروانه ثانويه 5 تا 10 درجه و زاويه پره 3 تا 5 درجه بزرگتر است و تعداد پرههاي آن بين 2 تا 4 مي باشد .
14- جلوگيري از ورود هوا به داخل پمپ .
15- بكار بردن خط باي پس مناسب ( اگر خط باي پس خيلي نزديك به ورودي پمپ نصب گردد ، باعث افزايش دماي سيال ورودي خواهد شد . )
16- جلوگيري از اغتشاش ( Turbulence ) جريان سيال و فراهم نمودن شرايط عبور سيال در يك سرعت ثابت با استفاده از طول مناسب از لوله صاف ( ده برابر قطر ورودي ) مابين قسمت ورودي پمپ تا اولين اتصال .
17- بكارگيري چندين پمپ كوچكتر بجاي استفاده از يك پمپ بزرگ ( هر قدر ظرفيت پمپ افزايش يابد مقدار NPSHR نيز افزايش خواهد يافت و دليل آن افزايش سرعت سيال مي باشد چرا كه مي دانيم ، هر وقت سرعت سيال افزايش يابد فشار يا هد كاهش خواهد يافت . )